یکشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۳

«علی ژکان» در گفتگو با «سینماپرس» مطرح کرد:

«فیلمفارسی» حرمت و ارزش بالاتری از آثاری دارد که امروز روی پرده‌اند/ سطح سلیقه‌ها چنان افول کرده که «مخاطب» این «محتوا» را می‌پسندد!

علی ژکان

سینماپرس: «علی ژکان» با انتقاد از افول تولیدات سینمایی کشور گفت: مقصر این افول مدیران فرهنگی هستند اما آن‌ها هم دلیلی برای ورود به این مسئله نمی‌بینند. استدلال‌شان این است که این تولیدات نه هزینه‌ای برای ما دارند، نه به خطوط قرمز نزدیک می‌شوند، نه دردسری ایجاد می‌کنند. سینما را به حال خود رها می‌کنند تا بچرخد. در ادامه هم گزارش‌هایی ارائه می‌دهند با این مضمون که این میزان فروش داشتیم، این تعداد مخاطب داشتیم، سینماها فعال‌اند، مردم خوشحال‌اند.

«علی ژکان» نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با اشاره به وضعیت سینمای کمدی کشور بیان کرد: فضای فعلی فیلم‌هایی که اکنون با عنوان «فیلم‌های پرفروش» و با برچسب «کمدی» یا «طنز» روی پرده می‌روند، به‌زعم من، ناشی از دو عامل است. نخست اینکه سرمایه‌گذاری این فیلم‌ها عمدتاً بر عهده بخش خصوصی است و این بخش، به‌دلیل دغدغه بازگشت سرمایه، ناگزیر است اثری تولید کند که در سخیف‌ترین شکل ممکن، پاسخ‌گوی نیازهای سطحی‌ترین اقشار جامعه باشد.

وی متذکر شد: درواقع، سرمایه به سمت تأمین و بازتولید نوعی از «عقده‌ها» سوق پیدا می‌کند؛ عقده‌هایی که خود را در رقص، بیان الفاظ رکیک و رفتارهای سبک بروز می‌دهند. نمی‌دانم چطور می‌توان دقیقاً آن را توصیف کرد، اما معتقدم «فیلمفارسی» حرمت و ارزش بالاتری از آثاری دارد که امروز روی پرده‌اند.

او ادامه داد: به‌همین دلیل، بخش خصوصی خود را محق می‌داند که به تولید چنین آثاری روی بیاورد، چون تصور می‌کند دارد به نیاز جامعه پاسخ می‌دهد و سطح سلیقه‌ها چنان افول کرده که مخاطب این محتوا را می‌پسندد.

کارگردان فیلم های سینمایی «چهره به چهره» و «عیسی می آید» با اشاره به تاثیر متقابل جامعه و سینما نسبت به هم و با بیان اینکه چرا کمدی ما دست‌کم در پنج، شش سال اخیر به سمت کمدی مبتذل حرکت کرده؛ تصریح نمود: این موضوع بی‌ارتباط با بستر فرهنگی نیست. فعالیت فرهنگی در هر حوزه‌ای، که البته سینما هم به‌عنوان یک کالای فرهنگی مشمول آن است، وابسته به شرایط خاص خود است؛ شرایطی که شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی‌ای‌ است که توسط حاکمیت دیکته می‌شود و ناگزیر، فیلمساز باید در آن فضا نفس بکشد و حرکت کند.

وی تاکید کرد: شرایط فعلی شامل فشارهایی است که در قالب سانسور، ممیزی و محدودیت‌های موضوعی اعمال می‌شود.

ژکان با بیان این مطلب که پیش از انقلاب، این محدودیت‌ها عمدتاً در حوزه سیاسی بود؛ اظهار داشت: یعنی شما نباید به ارکان حاکمیت یا سلطنت نزدیک می‌شدید و درباره مسائل خاص سیاسی دست به خلق اثر می‌زدید. اما در سایر حوزه‌ها، به‌ویژه مسائل اخلاقی یا روابط انسانی، محدودیت چندانی وجود نداشت. بنابراین، اگر وارد فضای سیاسی نمی‌شدید، تا حدودی می‌توانستید تصویری از واقعیت زندگی مردم ارائه دهید.

او ادامه داد: فیلمفارسی هم، برای بقا، ناچار بود در همان شرایط به حیات خود ادامه دهد. به همین دلیل، صحنه‌هایی از کافه، درگیری، عاشقانه، لات‌بازی و فضایی جاهل‌مآب در آن گنجانده می‌شد تا فیلم فروش برود و پول سرمایه‌گذاری بازگردد. این محتوا، شاید سطحی به‌نظر برسد، اما از دل واقعیت اجتماعی آن زمان می‌آمد.

این کارگردان پیشکسوت، در مورد افول توانمندی بازیگران در مقایسه با هنرپیشگان قبل از انقلاب، بیان کرد: در آن دوره، بازیگرانی که روی آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌شد، ستاره‌هایی بودند که مردم واقعاً دوستشان داشتند. سینمای تجاری وابستگی شدیدی به این ستاره‌ها داشت. حالا اگر اسطوره‌ها یا ستاره‌های آن دوره را با امروز مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که سینمای ما، پس از ۴۵ سال، هنوز نتوانسته یک «فردین» یا «بیگ‌امام‌وردی» جدید خلق کند.

وی افزود: در نتیجه، مشابه‌سازی با تیپ‌هایی که تازه حتی از استعداد همتایان قدیمی خود نیز برخوردار نیستند، اکنون به فروش بالای فیلم‌ها منجر شده است. این بازیگران در فیلم‌ها به کار گرفته می‌شوند و فیلم‌ها، علاوه بر محدودیت‌های سیاسی، با محدودیت‌های اخلاقی، فرهنگی و موضوعی نیز مواجه‌اند.

کارگردان فیلم های سینمایی «سایه به سایه» و «دخترک مرداب» در مورد پیامد محدودیت های فیلم سازی در کشور اظهار داشت: فیلمسازان امکان ورود به بسیاری از حوزه‌ها را ندارند و ناچارند به پیام‌هایی تن دهند که در واقع پیام‌گرایی تحمیلی محسوب می‌شود. همین مسئله باعث شده است که سینمای ایران دیگر بازتاب‌دهنده واقعیت زندگی مردم نباشد و تنها در حد یک مسکن عمل کند؛ یعنی صرفاً مخاطب را کمی بخنداند.

ژکان با انتقاد از ابتذال در سینمای کمدی کشور بیان کرد: در گذشته، حضور زنان در صحنه‌های رقص دست‌کم به لحاظ زیبایی‌شناسی و شأنیت هنری، قابل‌قبول‌تر بود! اما اکنون برخی مردان با انجام حرکاتی تحت عنوان «رقص» ظاهر می‌شوند که نه‌تنها فاقد جذابیت‌اند، بلکه گاه آزاردهنده نیز هستند. با این حال، نباید این افراد را مقصر دانست؛ چرا که آن‌ها صرفاً به فکر فروش هستند. پرسش اینجاست که چه عواملی باعث کاهش سلیقه مخاطب شده است؟ چرا به چنین وضعیتی رسیده‌ایم؟

این سینماگر پیشکسوت با بیان این مطلب که در دهه ۶۰، سینما نگاهی آرمان‌گرایانه داشت و خود را متعهد به ارزش‌های معنوی و اخلاقی می‌دانست. سینما شکل دیگری داشت؛ اما آن سینما عملاً منسوخ شد؛ تصریح کرد: اکنون با واقعیتی مواجه‌ایم که در آن بخش خصوصی مقصر تلقی نمی‌شود. بخش خصوصی، مانند هر تولیدکننده دیگری، به بازار مصرف نگاه می‌کند. اگر تولیدکننده‌ای رب گوجه‌فرنگی نیز باشد، با بررسی تقاضای بازار محصول خود را تولید می‌کند.

علی ژکان با انتقاد نسبت به عملکرد مدیران فرهنگی بیان کرد: مقصر این افول مدیران فرهنگی هستند اما آن‌ها هم دلیلی برای ورود به این مسئله نمی‌بینند. استدلال‌شان این است که این تولیدات نه هزینه‌ای برای ما دارند، نه به خطوط قرمز نزدیک می‌شوند، نه دردسری ایجاد می‌کنند. سینما را به حال خود رها می‌کنند تا بچرخد. در ادامه هم گزارش‌هایی ارائه می‌دهند با این مضمون که این میزان فروش داشتیم، این تعداد مخاطب داشتیم، سینماها فعال‌اند، مردم خوشحال‌اند.

او ادامه داد: این گزارش‌ها را هم تلویزیون ارائه می‌دهد، هم وزارت ارشاد. در واقع هدف، فقط این است که آمار به مدیران بالادستی تحویل داده شود. اینکه سینماها می‌چرخند و مردم با خوشحالی فیلم می‌بینند. تازه سینما از ارزان‌ترین تفریحات فرهنگی نیز هست و مردم استقبال می‌کنند.

«علی ژکان» در پایان این گفت و گو یادآور شد: در چنین شرایطی، دیگر مسئولان نیز احساس نارضایتی نمی‌کنند. مسئولیتی که در ابتدای انقلاب برخی مدیران با نگاه آرمان‌گرایانه و تعهد فرهنگی داشتند، به مرور زمان از میان رفته است. اکنون نه تنها احساس وظیفه‌ای وجود ندارد، بلکه سیستم فرهنگی به این وضعیت عادت کرده و آن را عادی و حتی مطلوب می‌داند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.